سارا زارع؛ معصومه ارجمندی
دوره 14، 52-53 ، شهریور 1397، ، صفحه 37-56
چکیده
طبق نظریه پساساختگرایی لاکلا و موف (1985)، همه پدیده های اجتماعی تحت تاثیر فرآیندهای گفتمانی شکل میگیرند و اجتماع، عرصه مبارزه برای تعریف و تثبیت معنا است. آنان معتقدند گفتمانها همواره با استفاده از سازوکارهای معنایی از طریق روشهای مختلفی همچون مطبوعات، برای تاثیرگذاری بر روی افکار عمومی با هم در حال رقابتاند و این ...
بیشتر
طبق نظریه پساساختگرایی لاکلا و موف (1985)، همه پدیده های اجتماعی تحت تاثیر فرآیندهای گفتمانی شکل میگیرند و اجتماع، عرصه مبارزه برای تعریف و تثبیت معنا است. آنان معتقدند گفتمانها همواره با استفاده از سازوکارهای معنایی از طریق روشهای مختلفی همچون مطبوعات، برای تاثیرگذاری بر روی افکار عمومی با هم در حال رقابتاند و این منازعات معنایی تابع تحولات اجتماعی است. در این پژوهش با تلفیق نظریه لاکلا و موف و نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف (1995) که زبان را به عنوان کنش اجتماعی با کاربرد متفاوت معرفی میکند، قصد بر این است تا مشخصههای اجتماعی- معنایی در گفتمان سمنها (به عنوان گروه اولِ تحقیق حاضر) و مؤسسات خیریه (به عنوان گروهِ دوم) و نیز چگونگى شکلگیرى و تعامل بین آنها و بازنمایى منازعات معنایى این دو گفتمان در محافل اجتماعی به ویژه مطبوعات در حوزه کودکان کار و خیابان بررسی شود. همچنین، در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه فرکلاف، مفصلبندی گفتمان و استفاده از دو سازوکار مهم برجستهسازی و حاشیهرانی و فرایندهای دیگر تحلیل انتقادی مانند مجهولسازی و اسمسازی که از ابزارهای برجستهسازیاند، ارتباط بین دیدگاههای فکری، سیاسی و اجتماعی فعالان دو گروه نامبرده مشخص و تبیین می شود. دادههای تحقیق حاضر شامل متون منتخبی از رسانهها و مطبوعاتی است که به صورت موردی از خیریهها و سمنهای فعال در زمینه کودکان کار و خیابان در دهه هشتاد و نود شمسی انتخاب شده است. بررسی و تحلیل متون انتخابی پیرامون تحلیل گفتمان انتقادی از دیدگاههای ایدئولوژیکی نهادهای مربوطه به مفصلبندی گفتمان برای تعیین محل نزاع معنایی آنها توصیف و تبیین گردیده است.